آنها که بیایند ،خیلی مادرهای چشم انتظار دیگر در میان ما نیستند و آرزو به دل رفته اند .
وما چه میدانیم حسرت و انتظار بیست سی ساله با قلب مادر چه می کند؟
و ما چه می دانیم حسرت و انتظار بیست سی ساله و دیدن کمرنگ شدن ارزش ها و باور ها و حیاها و عفت ها و غیرت ها، با قلب یک مادر چه می کند؟
آن ها که بیایند ، هستند معدود مادرانی که چشم انتظارند هنوز!
هستند مادران چشم انتظاری ، پدران چشم انتظاری، خواهران چشم انتظاری و فرزندان چشم انتظاری که از قضا دل خونی دارند از دیدن آن که برای اجرای کنسرت مبتذل و مختلطی و برای اکران و نمایش هیچ فیلم لاقید و… هیچ کسی مانع نمی شود اما برای اجرای فریضه امر به معروف مانع می شوند! سنگ پیش پای دغدغه مندان می اندازند ! مجوز می خواهند ! …. و فقط کاش که همین بود. عیبی ندارد! شهدا که بیایند، همه این درددل ها را با آن ها خواهم گفت. آن ها که بیایند ، زخم های امام زخم ها را به تماشا خواهیم نشست…
دلمان در واویلای غریبی و میان عطر عود و اسپند و گلاب و بیقراری و بی کسی … فریاد خواهد زد:
کسی روضه بخواند ! کسی روضه بخواند !
و خودش … و خود دل، و خود این دل بیتاب و سرگشته و داغدار و حزین روضه خواهد خواند … روضه ای که شهدا دوست دارند خواهد خواند…
فردا حامد هلالی به موطن خود می آید و قرار است در زادگاه خود غریبانه دفن شود.
شهید حامد هلالی سرباز منطقه سوم دریایی امام حسین(ع) را می گویم که در سال ۶۷ در جزایر مجنون به شهادت رسید و جدیدا پس از شناسایی به آبادان منتقل و قرار است در روز پنجشنبه ۹۳/۶/۲ در مزار شهدا آبادان آرام و قرار گیرد. حامدی که از خانواده او تا این لحظه خبری در دست نیست. پدر و مادر فوت نموده اند و از دو برادر وی نیز خبر و آدرسی نیست.
هر چند همه ی ما ملت ایران خانواده او و دگر شهدا مفقود الاثر بوده و هستیم … بیائیم و سرافرازانه او را به خاک بسپاریم …